رمان تو اثر کرولاین کپنس
کتاب تو نوشته کرولاین کپنس و ترجمه فریبا محمدی، رمانی عاشقانه است. رمان تو درباره زندگی عاشقانه دختری جوان است که آرزوی نویسنده شدن را در سرش میپروراند.
داستان دربارهی کتابفروشی به نام “جو” ست که در یک روز معمولی عاشق یکی از خریداران جذاب کتابفروشی اش میشود. دختری ساده که آرزو دارد نویسنده بزرگی شود.
جو سعی میکند به دختر نزدیک شود و توجه اش را به خود جلب کند. او ظاهر آرامی دارد اما از درون بیمار است!
دیوانه وار برای عشقش دست به هرکاری میزند و خودش را قانع میکند که تمام این کارها برای عشق است و مانعی ندارد.
درباره کتاب تو
کتاب تو رمان عاشقانه و روانشناختی از کرولاین کپنس است. رمانی جذاب که از زندگی دختر جوانی میگوید که آرزوی نویسنده شدن را در سرش میپروراند. گوئینویر بک استادیارِ دانشگاه است و مشغول کار بر روی پایاننامهاش است.
یک روز که گذرش به کتابفروشی وست ویلیج میخورد، با جو گلدبرگ آشنا میشود. جو درجا میفهمد که تمام چیزی که از دنیا میخواسته حالا روبهرویش ایستاده است: او دختری سرسخت و شاد است که از زندگیاش در شبکههای اجتماعی مینویسد. نوشتههایی که سبب میشود تا جو حس کند او را میشناسد و آنها را به هم نزدیک میکند…
کتاب تو را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
تمام دوستداران رمانهای عاشقانه و روانشناسی از خواندن کتاب تو لذت میبرند.
بخشی از رمان تو
⭐ معلم بهداشت دبیرستانم میگفت اگر ده ثانیه به چشمانِ کسی نگاه کنید، یا او را میترسانید یا داش را میبرید. من میشمارم و فکر میکنم تو میفهمی…
⭐ در کتابفروشی کار کنید تا بفهمید بیشترِ مردم این جهان از چیزی که هستند احساسِ گناه میکنند.
⭐ تو به خاطر کتابها اینجا نیامده ای. لازم نبود اسم من را به زبان بیاوری، لازم نبود لبخند بزنی یا گوش دهی یا با مهربانی با من رفتار کنی، اما تو اینکار را کردی. امضایت روی رسید است. نیامدی که پول بینمان رد و بدل شود. آمدی که ارتباط واقعی داشته باشیم.
⭐ تو وارد کتابفروشی میشوی و با دستت در را نگه میداری تا محکم بههم نخورد. لبخند میزنی، انگار از اینکه دختر خوبی هستی خجالت میکشی، و به ناخن هایت لاک نزدهای و ژاکت یقه هفتت به رنگ قهوه ایِ مایل به خاکستری است. آنقدر تمیزی که آدم را جذب میکنی. اولین کلمه را خطاب به من زمزمه میکنی: «سلام»
در حالی که بیشتر افراد صرفا از کنارم رد می شوند، تو با آن شلوار جینِ صورتیِ گشاد و بافت صورتی رنگت اینکار را نمیکنی. تو از کجا آمده ای؟!
⭐ جهان تو برایم شگفتانگیز است، دیدن جایی که تو لم میدهی و جایی که نمیخوابی (روی آن مبل مینشینی و چرندیات آنلاین میخوانی). با موهایی که به شکل گوجه پشت سرت جمع کردهای و به سرعت تایپ میکنی و در نهایت خوابت میبرد…
نوشته ایی از کتاب تو
من به همان طریقی با ای. ای. کامینگز آشنا شدم که بیشترِ مردانِ پراحساس و باهوشِ زمانِ من او را شناختند؛ یعنی ازطریق یکی از عاشقانهترین صحنههای عاشقانهترین داستانِ تاریخ، هانا و خواهرانش.
در این داستان، یک نیویورکی باهوش، فرهیخته و متأهل بهنام الیوت، عاشق خواهرزنش میشود. باید محتاط باشد. نمیتواند الابختکی دست به کاری بزند. الیوت نزدیک آپارتمانِ خواهرزنش منتظر میماند و مباحثهای باشکوه و عاشقانه را ترتیب میدهد. عشق کار میبرد. خواهرزنش از دیدنِ ناگهانیِ او شوکه میشود و او را به کتابفروشیِ پجنت میبرد. متوجه درونمایهٔ داستان هستید؟ الیوت کتابی از اشعار ای. ای. کامینگز برایش میخرد و او را به شعر صفحهٔ دوازده ارجاع میدهد.
خواهرزن بهتنهایی روی تخت مینشیند و شعر میخواند و در این اثنا، همانطورکه ما صدای شعرخواندن او را میشنویم، الیوت در حمام است و دارد به او فکر میکند. قسمت موردعلاقهٔ من از آن شعر:
«هیچکس، حتی باران، چنین دستهای کوچکی ندارد.»
بهجز تو بک. در این چند روز گذشته چیزهای زیادی در موردت فهمیدهام.
مشکل جامعه این است که اگر یک آدم معمولی درمورد ما چیزی میدانست، بیشتر افراد میگفتند من آدم منحرفیام. خب، از هیچکس پنهان نیست که بیشترِ مردم احمقاند. بیشتر مردم افسانههای بیخود را دوست دارند و عدهٔ زیادی از آنها تابهحال چیزی از پائولا فاکس یا هانا نشنیدهاند، پس گور پدر بیشتر مردم بک، مگر نه؟
گذشته از اینها، بهجای اینکه خانهات را پر از مردانِ بیلیاقت کنی، بیشتر به خودت میرسی، و من این را دوست دارم. تو پاسخی به تمام مقالههای مبتذل و تقلیلدهنده درمورد «فرهنگ اغفال مردان» هستی. تو معیارهای خاصی داری و منتظر عشق واقعی هستی، و شرط میبندم وقتی داری درمورد مرد موردنظرت ـدرمورد منــ رؤیاپردازی میکنی، کلمهٔ عشقِ واقعی را با حروفِ بزرگ مینویسی. همه میخواهند همهچیز را همین حالا به دست بیاورند، اما تو «با آن دستهای کوچکت» میتوانی صبر کنی.
نامت نقطهٔ باشکوهی برای شروع بود. از خوششانسی ما، گوئینویر بکهای زیادی در جهان وجود ندارند؛ تنها یکی موجود است. اولین چیزی که باید پیدا میکردم خانهات بود و اینترنت به عشقِ ذهنیِ من شکل داد. بک، چیزهای زیادی درمورد تو در اختیارم گذاشت، پروفایل توییترت:
بک گوئینویر.
@بک غیرواقعی
منبع : دریم یو
اینستاگرام : https://www.instagram.com/dreamu_ir
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.